سکوتم را شکستم

ساخت وبلاگ

امروز از با ی واسطه تماس گرفتم در مورد بچه هام صحبت کردم

گفت دختر بزرگت داره سر خود میره جایی ی ساعت بعد میاد اونم شب

به ابجیش میگه دارم میرم جایی و میره ی ساعت دیگه میاد

الانم زنگ زدم که بگم بهش گوشی نده برگشته میگه دو روز پیش گوشی رو ازم گرفت گفت می خوام با مامانم حرف بزنم

ولی تو بگو اگه ب من زنگ زده باشه

الان دل اشوبه دارم


سکوتم را شکستم...
ما را در سایت سکوتم را شکستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaikhodemony بازدید : 22 تاريخ : دوشنبه 2 بهمن 1402 ساعت: 15:32

یه وقتا ناشکر میشم

تحمل دارو و مریضی رو ندارم

سر دردام شدیدتر شده

معده ام اذیت می کنه

ذهنم درگیر بچه هاست

از کارم و شرایطی که توش هستم راضی نیستم اصلا احساس رضایت ندارم

خسته ترینم

کاش میشد با بستن چشمام هر انچه که تو ذهنمه پاک میشد

سکوتم را شکستم...
ما را در سایت سکوتم را شکستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaikhodemony بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 20 فروردين 1402 ساعت: 18:16

حرف زدن برای کسی که نمی خواد صدای فریادهایش را کسی بشنود چقدر سخت است.روزگاری است که حرف هایم در بین سینه ام مخفی شده استحتی قلم به دست نمیگیرم چرا که نمی دانممی توانم یا نهسرگردانمدر این هیاهوی زندگیمی خندممیگریمزندگی می کنمولی نهتنها زنده هستمنوشته هایم روزیبر روی صفحه مجازی می ماندو آن روز هیچ کس نخواهد فهمیدمن کجا هستمو نوشته هایمتا ابد برای چه کسی خواهد ماند سکوتم را شکستم...
ما را در سایت سکوتم را شکستم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : harfhaikhodemony بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 20 فروردين 1402 ساعت: 18:16